به گزارش "ورزش سه"، در دنیای ورزشهای پرهیجان، کمتر کسی تصور میکرد یک زن ایرانی با پراید وانت بتواند در رشتهای مانند دوچرخهسواری دانهیل (سراشیبیسواری حرفهای) حرفی برای گفتن داشته باشد. اما سمیه فراهانی، مهندس ۴۳ سالهای که روزگاری مربی کونگفو و کاراته بوده، امروز با شجاعتی مثالزدنی از موانع مالی و اجتماعی عبور کرده تا نام ایران را در این رشته نوپا مطرح کند.
سمیه در گفتوگویی که با خبرنگار ما انجام داده، از چالشهای منحصربهفردش میگوید: از زمین خوردنهای دردناک در مسیرهای صخرهای ایتالیا تا فروش طلاهایش برای خرید قطعات دوچرخه. او که عکسش با پراید وانت در مجله معتبر "فری راید اروپا" سوژه شد، تأکید میکند: «ترسیدن طبیعی است، اما نباید جلوی رؤیاهایت را بگیرد».
مشروح این مصاحبه را در ادامه بخوانید:
* خودت را معرفی کن.
سمیه فراهانی هستم، متولد ۱۲ دی ۱۳۶۰. سه سال است که دوچرخهسواری را از حدوداً 39 سالگی آغاز کردهام. دوچرخهسواری میکنم، که سه سال اول آن را میتوان به نوعی دوره غیرجدی و تفریحی توصیف نمود. در آن دوران، هفتهای یک بار با دوچرخه پدرم که برای انجام خریدهای روزمره از آن استفاده میشد، دوچرخهسواری میکردم. با همان دوچرخه، به صورت تفریحی و هفتهای یک بار دوچرخهسواری میکردم، که این امر سبب شد علاقه بالایی به این رشته پیدا کنم. بعد از گذشت یک سال، دوچرخه شخصی خود را خریداری کردم، که آن نیز دوچرخهای بسیار ساده بود. با همان دوچرخههای ساده که قیمت بالایی هم نداشتند، در آن زمان در تمامی مسیرهای دوچرخهسواری که حتی دوچرخهسواران با دوچرخههای پیشرفته در آن تردد میکردند، رکاب میزدم. وقتی که دیگران شاهد استعداد من در این زمینه بودند، مرا تشویق میکردند که این رشته را به صورت حرفهای ادامه دهم، چون مشاهده میکردند که من ترسی ندارم و...
* چه مدتی است که این ورزش را دنبال میکنی؟
حدود هفت تا هشت سال در این حوزه مشغول به فعالیت بودم، هم در زمینه طراحی سیستمهای مطبوع و تأسیسات حرارتی و برودتی، و هم در حوزه نگهداری و تعمیرات دستگاههای کارخانههای آرد. پس از این هفت تا هشت سال فعالیت، تصمیم گرفتم که دیگر کار نکنم.
* دلیل گرایشت به این رشته چه بود؟
قبل از آنکه دوچرخهسواری را به صورت حرفهای دنبال کنم، حدود ۱۵ سال به عنوان مربی درجهیک کونگفو فعالیت داشتم و به این رشته علاقهای عمیق داشتم. همچنین در کاراته نیز تا سطح کمربند قهوهای (شیتوریو) پیش رفتم. علاوه بر این، مربی بدنسازی بودم و مدرک مربیگری درجه ۳ شنا نیز دارم. در زمینههای دیگر ورزشی تجربیات متنوعی کسب کردهام: تیراندازی با کلت، سوارکاری، دوومیدانی، تکواندو و کوهنوردی. این ویژگی همیشه در من وجود داشته که به ورزشهای پرچالش و پرآدرنالین علاقهمند باشم؛ ورزشهایی که ممکن است برای همه جذاب نباشند. اما نقطه عطف زمانی بود که با دوچرخهسواری دانهیل آشنا شدم. این رشته برای من ترکیبی از تمام تجربیات ورزشی قبلیام بود - سرعت، مهارت، کنترل و آن حس آدرنالین بالا که همیشه به دنبالش بودم. در واقع دوچرخهسواری دانهیل برای من صرفاً یک ورزش نبود، بلکه ادامه طبیعی همان مسیری بود که سالها در ورزشهای مختلف طی کرده بودم.
* درباره رشته دانهیل بیشتر توضیح بده.
یکی از شاخههای دوچرخهسواری کوهستان است. دوچرخههای مورد استفاده در این رشته با دوچرخههای معمولی تفاوت دارند. این دوچرخهها دارای سیستم کمکبندی جلو و عقب هستند و مخصوص حرکت در سرازیریهای تند طراحی شدهاند. در این رشته ما رکاب نمیزنیم، بلکه فقط از بالای کوه به سمت پایین حرکت میکنیم. مسیرهای این رشته شامل چالشهای مختلفی میشود. در طول مسیر ممکن است با پلههای طبیعی یا مصنوعی، سنگهای بزرگ، ریشه درختان، پیچهای تنگ، قسمتهای پرشی و موانع مختلف روبرو شویم. این موانع گاهی به صورت طبیعی وجود دارند که به آن فریراید میگویند و گاهی هم به صورت مصنوعی و برای مسابقات ساخته شدهاند. مسابقات این رشته به صورت انفرادی برگزار میشود. در این مسابقات هر شرکتکننده باید مسیر تعیین شده را در کمترین زمان ممکن طی کند. همانطور که از نام این رشته مشخص است، اصل رقابت بر پایه حرکت از بالا به پایین در سریعترین زمان ممکن استوار است. این مسابقات هیجان زیادی دارد و نیازمند مهارت، تمرکز و شجاعت بالایی است.
* از انجام این رشته ورزشی نمیترسی؟
واقعیتش این است که میترسم. حقیقت این است که فکر میکنم ترسیدن یک فرایند کاملاً طبیعی است و هر انسان سالم و عاقلی باید در چنین موقعیتهایی بترسد. ترسیدن چیز غیرطبیعی نیست، اما نکته مهم این است که اجازه ندهی این ترس مانع از انجام کاری شود که میخواهی انجام دهی. همه ما، حتی بزرگترین قهرمانهای جهان، وقتی میخواهیم کاری را برای اولین بار انجام دهیم - چه یک پرش جدید باشد، چه مسیری که قبلاً نرفتهایم، یا حتی کاهش زمان در مسابقه - میترسیم. این طبیعی است، چون ممکن است زمین بخوری یا اتفاقهای دیگری برایت بیفتد. من هم به طور طبیعی میترسم. خیلی وقتها وقتی میخواهم یک پرش بلند را انجام دهم که در وسطش گپ (فاصله) وجود دارد و ممکن است به نقطه مورد نظر نرسم، میترسم. اما اجازه نمیدهم این ترس بر من غلبه کند.
* چرا در این چهار سال فعالیت حرفهای، تنها بر روی دوچرخهسواری دانهیل و کراس فیت تمرکز کردی؟
اگر بخواهم به صورت حرفهای حساب کنم، چهار سال است که به شکل کاملاً تخصصی در این رشته فعالیت میکنم. در این مدت، هیچ ورزش دیگری به جز کراس فیت را به صورت جدی دنبال نکردهام. دلیل این انتخاب کاملاً مشخص است: کراس فیت به عنوان مکمل ایدهآل برای این رشته عمل میکند.
در دوچرخهسواری دانهیل، خطر آسیبدیدگی و زمین خوردن بسیار بالاست. برای مقابله با این چالش، نیاز به عضلات فوقالعاده آماده و مقاوم دارید. عضلاتی که در صورت زمین خوردن بتوانند از بدن محافظت کنند و آسیب را به حداقل برسانند. همچنین، مسیرهای طولانی و خستهکننده نیاز به استقامت عضلانی فوقالعادهای دارند.
* مهمترین هدفت تا امروز چه بوده؟
هدف بعدی من که جنبه حرفهای دارد، شرکت در مسابقات معتبر خارجی و کسب نتایج قابل قبول است. آرزو دارم در مسابقات کلاس ۱ جهان شرکت کنم. قبلاً یک بار در مسابقات وردکاپ ایتالیا شرکت کردم. همه کسانی که با دوچرخهسواری کوهستان آشنا هستند میدانند که این یکی از سختترین مسابقات دنیاست. در آن دوره از مسابقات وردکاپ ایتالیا به دلایل متعددی موفق به تکمیل مسیر مسابقه نشدم و در میانه راه زمین خوردم. تا کنون هیچ ورزشکار ایرانی، اعم از مرد یا زن، در رشته دانهیل نتوانسته است از مرحله مقدماتی یا ردهبندی عبور کند و به فینال مسابقات راه یابد.
* با توجه به چالشهای موجود، تصورت از آینده پنج ساله خودت در این رشته چیست؟
همیشه برای خودم برنامههای پنجساله تنظیم میکنم. هر سال که تقویم مسابقات سازمان جهانی دوچرخهسواری منتشر میشود، مسابقات مورد نظرم را یادداشت میکنم و برای شرکت در آنها برنامهریزی میکنم. اما متأسفانه، مشکل اصلی هزینههای سنگین این مسابقات و نبود حمایت مالی است. بدون اسپانسر و پشتوانه مناسب، رسیدن به اهدافم بسیار چالشبرانگیز است. در حال حاضر، دغدغههای زیادی دارم که اگر نبودند، شاید راحتتر میتوانستم به آینده امیدوار باشم. با این حال، انگیزه و عشق من به این رشته آنقدر قوی است که همچنان به تلاش ادامه میدهم. اما واقعبینانه باید گفت که رسیدن به این تصویر ایدهآل، بدون حمایت و تغییر شرایط فعلی، کار بسیار سختی خواهد بود.
* از چالشهای مالی و تجهیزاتی که در زمینه دوچرخهسواری با آن مواجه هستی بگو.
مهمترین دغدغه فعلی من مربوط به دوچرخه و تجهیزاتم است. دوچرخهای که در حال حاضر از آن استفاده میکنم مدل ۲۰۱۷ است، در حالی که رقبای بینالمللی من از دوچرخههای مدل ۲۰۲۵ استفاده میکنند. تفاوت فناوری بین دوچرخههای قدیمی با سیستم کمکفنر و دوچرخههای جدید با سیستم بادی بسیار چشمگیر است و این اختلاف در عملکرد به وضوح قابل مشاهده است. از نظر هزینه نیز، دوچرخههای جدید قیمت بسیار بالاتری دارند. دوچرخه فعلی من حدود ۱۵۰ میلیون تومان ارزش دارد، در حالی که برای خرید یک دوچرخه استاندارد و بهروز باید حداقل ۴۰۰ میلیون تومان هزینه کرد. دوچرخههای سطح بالا حتی به قیمت یک میلیارد تومان نیز میرسند. من دو دوچرخه دارم، یکی برای رشته دانهیل و دیگری برای کراس کانتری، که هر دو را با پسانداز شخصی خودم در دوران اشتغال خریداری کردهام. متأسفانه فدراسیون تاکنون هیچ گونه حمایت مالی حتی برای کوچکترین هزینههای مسابقات از من نداشته است. تنها در یک مورد، در مسابقات اندونزی، یکی از اسپانسرها هزینه بلیت را تقبل کرد، اما سایر هزینهها از جمله تجهیزات، تعمیرات، و رفتوآمدها را خودم پرداخت کردهام.
اکنون که شاغل نیستم، تأمین هزینههای زندگی، خرید لوازم، تعمیرات دوچرخه، و سایر مخارج مرتبط بسیار دشوار شده است. حتی مجبور شدهام برخی از وسایل شخصیام را بفروشم تا بتوانم از عهده این هزینهها برآیم. این شرایط فشار مالی زیادی به من وارد کرده و ادامه فعالیت حرفهای را با چالشهای جدی مواجه ساخته است.
* تفاوت شرایط حمایتی در مسابقات بینالمللی با ایران چگونه است؟
در مسابقات معتبری مانند وردکاپ ایتالیا، هر تیم دارای چادر اختصاصی با امکانات کامل شامل مربی، سرپرست، روانشناس و تمام لوازم مورد نیاز است. وقتی قطعهای نیاز داشتم، کافی بود به چادر تیمها مراجعه کنم تا بدون هزینه در اختیارم قرار دهند - از لاستیکهای ۴۰۰-۵۰۰ یورویی گرفته تا قطعات ترمز و کمکفنرها. در ایران وضعیت کاملاً متفاوت است. وقتی در حین مسابقه زمین میخوریم، اولین نگرانی سلامت چرخ است چون یک قطعه ساده مانند ترمز ۴۰ میلیون تومان هزینه دارد. بسیاری از قطعات مانند گوشواره دوچرخه در ایران موجود نیست و باید یا سفارش ساخت داد یا با هزینهای گزاف از خارج وارد کرد. حتی تعویض لاستیک که باید هر ۳ ماه انجام شود، هزینهای سنگین محسوب میشود. این شرایط فشار مالی مضاعفی به ورزشکاران وارد میکند.
* واکنشهای مردم به فعالیتهای ورزشی تو چطور است؟
یکی از جالبترین بخشهای این مسیر برایم، بازخوردهایی است که از مردم دریافت میکنم. بسیاری فکر میکنند خانوادهام از فعالیتهایم بیخبرند یا ممکن است مخالف باشند، اما واقعیت کاملاً برعکس است. پدر و مادرم نه تنها از طریق اینستاگرام مرا دنبال میکنند، بلکه مدام در استوریها مرا تشویق میکنند. مادرم حتی یکی از مشوقهای اصلی من برای ادامه این رشته است و همیشه میگوید: "برو مسابقه، من عاشق دیدن مسابقههایت هستم".
* حمایت خانواده چگونه بوده است؟
در خانوادهای ورزشکار بزرگ شدهام. برادرم در رشته بدنسازی قهرمان جهان است و خواهرم هم سابقه دوچرخهسواری و موتورسواری دارد. همه آنها از من حمایت میکنند و این پشتیبانی خانوادگی انرژی مضاعفی به من میدهد.
* بازخورد مخاطبان صفحهات در ماههای اخیر چه بوده؟
اگرچه قبلاً بیشتر بازخوردها از سوی آقایان بود، اما اخیراً (در چند ماه گذشته) تعداد پیامهای تشویقآمیز از خانمها به شدت افزایش یافته است. بسیاری از آنها به من میگویند که برایشان الهامبخش هستم و دوست دارند بیشتر در مورد من بدانند.
جالب اینجاست که من در پیج اینستاگرامم فقط در مورد ورزش و تمریناتم صحبت میکنم و هیچگاه از زندگی شخصیام نگفتهام. همین موضوع کنجکاوی مردم را بیشتر کرده است. سوالاتی مثل "چند ساله شروع کردی؟"، "هزینههات رو چطوری تأمین میکنی؟" و "چطور میتونی این کار رو انجام بدی؟" بسیار رایج شدهاند.
* چطور خانوادهات با خطرات و آسیبهای این ورزش کنار آمدند؟
خانوادهام سالهاست که به دیدن من در حال ورزشهای پرخطر عادت کردهاند. از دوران کونگفو که دست و پاهایم همیشه پر از کبودی بود، تا الان که دوچرخهسواری حرفهای میکنم. حتی خواهرم هم که با من مبارزه میکرد، همیشه با کبودیهایش به خانه میآمد. موتورسواری هم که داشتیم، زمین خوردن و کبود شدن بخشی از روزمرهمان بود.
مادرم به جای نگرانیهای بیجا، همیشه راهکارهای عملی پیشنهاد میداد: "این پماد رو بزن رو زخمت"، "این کارو بکن تا زودتر خوب بشی". برخوردشان طوری بود که نه تنها مانع فعالیتهایم نمیشدند، بلکه تشویقم میکردند زودتر بهبود پیدا کنم تا بتوانم دوباره به تمرین برگردم.
* از صفحهات معلوم است خیلی به تولید محتوا علاقه داری.
بسیاری از ورزشکاران حرفهای به دلیل مشغله تمرینات، فرصت کافی برای فعالیت در فضای مجازی ندارند. این یک نقطه ضعف است، چون در دنیای امروز که شبکههای اجتماعی نقش کلیدی دارند، نادیده گرفتن آنها به معنای از دست دادن فرصتهای مهم است. من با استفاده از دوربینهای قرضی (مثل دوربین ۳۶۰ که از دوستان میگیرم) محتوا تولید میکنم. پس از مسابقات اخیر، بازخوردهای بسیار خوبی دریافت کردم. نه تنها خودم بیشتر شناخته شدم، بلکه رشته دانهیل هم مورد توجه بیشتری قرار گرفت. این نشان داد که چقدر جامعه به چنین فعالیتهایی علاقه دارد و ارزش حمایت دارد.
* دستاوردهای فنی منحصر به فرد هم داشتهای؟
توانایی انجام حرکت "بک فیلیپ" با دوچرخهای که اصلاً برای این حرکت طراحی نشده بود، یکی دیگر از نقاط عطف من بود. اگرچه پیش از من دخترانی این حرکت را امتحان کرده بودند، اما من اولین کسی بودم که به صورت کاملاً حرفهای و با فرود موفق این حرکت را انجام دادم. این موضوع توجه مجله معتبر فری راید اروپا را جلب کرد و با من مصاحبه کردند. جالب اینجا بود که عکس من کنار یک پراید وانت در مجله چاپ شد!
شرکت در مسابقات جهانی ایتالیا یکی دیگر از دستاوردهای مهم من بود. من اولین بانوی ایرانی بودم که در مسابقات جهانی دانهیل شرکت کردم، در کلاس ۱ این مسابقات امتیاز کسب کردم (۱۲ امتیاز) و توانستم نام ایران را در رقابتهای جهانی این رشته مطرح کنم.
* داستان پراید وانت و عکس معروفت در مجله فری راید اروپا چیست؟
این داستان واقعاً طنز است! آن عکس من کنار پراید وانت در مجله معتبر فری راید اروپا، به نوعی جهانی شد. حتی دوستانم در دیگر کشورها وقتی مجله را دیدند، برایم عکس فرستادند و همگی از این تضاد جالب شوکه شده بودند.
قبلاً ماشین دیگری داشتم، اما به دلیل علاقه به موتورسواری و ترس از پلیس، مجبور شدم ماشینم را بفروشم و پراید وانت بخرم. با این وانت میتوانستم موتور را به راحتی حمل کنم. موتور را میانداختم پشت وانت، به پایین کوه میرفتم، سپس موتورسواری میکردم و برمیگشتم. متأسفانه برای تأمین هزینههای مسابقات جهانی ایتالیا مجبور شدم موتور را هم بفروشم و دیگر نتوانستم موتور جدید بخرم.
این پراید وانت کوچک برای من حکم یک وسیله نقلیه حرفهای را دارد! هرچند شاید در نگاه اول خندهدار به نظر برسد، اما همین ماشین ساده کمک کرده تا بتوانم به تمریناتم ادامه دهم. این تناقض بین دوچرخههای حرفهای و پراید وانت، داستان زندگی بسیاری از ورزشکاران ایرانی است که با حداقل امکانات به دنبال رؤیاهای بزرگ میروند.
* در صحبت پایانی از اهداف آینده بگو.
امسال هم مصمم هستم در مسابقات سطح بالا شرکت کنم تا هم برای خودم و هم برای کشورم افتخارآفرینی کنم. هرچند موانع مالی همچنان وجود دارد، اما این چالشها باعث نمیشود از پیگیری اهدافم بازبمانم.